آنهایی که راه خانهات را پیدا کردند
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۴۲۳۶۶۰۸
شبهای تابستان فرصت خوبی برای شازدهکوچولو شدن است. میتوانم کتاب شازدهکوچولو را از قفسهی کتابهایم بردارم و برای هزارمین بار بخوانم. بعد چیزهای کوچک تازهای کشف کنم که پیش از این، از چشمم دور مانده بودند. بعدش ذوق کنم و در دلم از این کشفهای کوچک احساس خوشی کنم.
اصلاً آدم باید گاهی بیخیال همهی درسها و دغدغهها، بیخیال همهی نگرانیها برای آینده و بیخیال روزهای سخت و غمگینی بشود که از سر گذرانده.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا دوباره شبهای تابستان از راه رسیدهاند. حالا میشود رو به آسمان دراز کشید و بدون هیچ نگرانی برای صبح زود بیدار شدن، دقیقهها و حتی ساعتها آسمان را تماشا کرد. دیدهای وقتی شروع به خیالپردازی میکنی، از کجا به کجا میرسی؟ مثلاً داری به آسمان فکر میکنی که میبینی سرت پر از ایدههای تازه برای نوشتن داستانهای کوتاه شده است. اصلاً همین خوب است. همین که با تماشای آسمان خیالت را پر میدهی و سر از رؤیاهایی بیشمار درمیآوری.
حال خوب شازدهکوچولوبرای نمیدانم چندمین بار کتاب شازدهکوچولو را خواندم و آن را کنار دستم گذاشتم. گذاشتم نزدیکم بماند تا همچنان بوی آن گل سرخ و بائوباب سبز و تنومند را از لابهلای صفحههایش بشنوم. گذاشتم نزدیکم بماند تا حال خوبِ از این سیاره به آن سیاره رفتنهای شازدهکوچولو به من هم سرایت کند.
بعد چشمهایم را بستم. نسیمی شروع به وزیدن کرد. در خیالم شازدهکوچولو را میدیدم که شالگردن زرد زیبایش در نسیم تکان میخورد. موهایش در باد مواج شده بود و چشمهایش را ریز کرده بود و داشت به نقطهای دوردست نگاه میکرد؛ مثل همیشه.
راستی شازدهکوچولو در نقاشیهایش به چهچیزی نگاه میکند؟ به ستارهای در نزدیکی سیارهاش؟ به دنبالهداری که دارد آرزویش را برآورده میکند؟ و یا به تکهای از آسمان که از بارش شهابها مثل روز روشن شده است؟ شاید هم آن بالا راهی و روزنهای یافته بود. راهی که به خانهی تو میرسد.
نردبانهای آسمانچند وقت پیش در یک کتاب نجومی خواندم بافاصلهی خیلیسالِ نوری، جایی در فضا که شاید هیچوقت نتوانم تصورش کنم، ستونهای بلندی وجود دارد. بعد فکر کردم چهقدر بلند؟ از آنهایی که هرچه سرت را بالا میگیری نمیتوانی انتهایش را ببینی؟ از آنها که از تصور بالا رفتن از آن ته دلت خالی میشود؟ اصلاً چرا چنین ستونهایی در آسمان وجود دارد؟ آنقدر در موردشان خواندهام که بدانم جنسشان از گاز است. برای همین نمیشود از آنها بالا رفت. اما حالا دلم میخواهد خیالم را پر بدهم. دلم میخواهد فکر کنم آن ستونها نردبانهای آسماناند. باید از آنها بالا رفت. حتماً آخرش به خانهی تو میرسد.
میدانم این تصور، بسیار کودکانه است، میدانم چنین چیزی برای ذهن من خندهدار است، اما اینبار تصمیم گرفتهام فکر کنم آن ستونها به خانهی تو میرسند. اینبار بیشتر از آنکه چنین فکری مرا به خنده بیندازد، قلبم را از شدت شاعرانهبودن قلقلک میدهد. فکر میکنم تهِ تهِ قلبم این تصویر را خیلی دوست دارم.
خانهی دوست کجاست؟باز هم که خیالپردازی کردم! از کجا به کجا رسیدم. من که گفتم شبهای تابستان و تماشای آسمان، خیال آدم را به جاهای دور میبرد. من اینجا روی زمین و رو در روی آسمان دراز کشیدهام، اما در یک چشم بر هم زدن به خانهی تو رسیدم. یادم افتاد که سهراب هم در آسمان سراغ خانهی دوست را میگرفت.* نکند واقعاً خانهای بالای آسمانها داری؟ نکند سهراب هم بالأخره مثل شازدهکوچولو راه خانهی تو را یافت؟ پس راهی به خانهی تو وجود دارد و حالا میدانم این راه هر کجا باشد، از خیالپردازی دربارهی آسمان شروع میشود.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
* اشاره به سطرهایی از شعر «خانهی دوست کجاست؟»، اثرِ سهراب سپهری: «در فلق بود که پرسید سوار/ آسمان مکثی کرد...»
کد خبر 445427منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: نوجوان همشهری دوچرخه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۴۲۳۶۶۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جزئیات بیشتر از گم شدن یسنا کوچولو/ دختر ۴ ساله دزدیده شده بود؟
به گزارش خبرآنلاین از تسنیم، سیدجواد میردوستی، دادستان عمومی و انقلاب کلاله گفت: بلافاصله پس از اعلام مفقودی یسنا کودک کلالهای با تشکیل پرونده قضایی عملیات جستجو و اقدامات قضایی، پلیسی و اطلاعاتی برای بررسی موضوع آغاز شد.
دادستان عمومی و انقلاب کلاله گفت: در ادامه بررسیها با توجه به شواهد و قراین ظن بازپرس پرونده مبنی بر ربوده شدن کودک تقویت شد و در پی تحقیقات با دستور بازپرس پرونده چند نفر به عنوان مظنون به پلیس آگاهی احضار شدند.
۲۳۳۲۳۳
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902305